صابر گل‌عنبری بعد از جنگ جهانی دوم، خاورمیانه کانونی‌ترین نقطه بحران خیز جهان در طول چند دهه اخیر بوده است اما به موازات تداوم بحران‌ها، ریشه‌ها و عوامل بحران‌زا در این منطقه، امروز گوشه‌ای دیگر از جهان در شرق اروپا در نتیجه تجاوز روسیه به اوکراین به نقطه‌ بحرانی کانونی دیگری تبدیل شده است که به این زودی آرام نخواهد گرفت و پیامدهای آن عالم‌گیر است؛ به گونه‌ای که نقطه عزیمت برای دوره جدید پرتنش در روابط بین‌الملل در نتیجه مختل شدن موازنه و نظم جهانی پس از جنگ سرد خواهد بود. در کنار آن نیز نگاهی گذرا به تحولات کشورها به ویژه کانون‌های قدرت در چهار گوشه جهان در دو دهه اخیر گویای این واقعیت است که جهان در جهت ناامنی و بی‌ثباتی حرکت می‌کند. از یک طرف، رشد فزاینده راست پوپولیستی و افراطی هویت طلب با صبغه نژادپرستانه در آمریکا و اروپا و قدرت گرفتن برخی جریان‌های این نحله که برآمدن ترامپ بارزترین نمونه عینی آن بود، و از دیگر سو، تداوم بحران دولت ملت و نزاع‌های چند وجهی و چند لایه در خاورمیانه و شمال آفریقا توام با رشد اقتدارگرایی و هویت‌طلبی دگرستیزانه، دورخیز ژئوپلتیک سه قدرت شرقی چین، هند و روسیه در سایه اقتدارگرایی فزاینده اژدهای چینی، گسترش تعصبات نژادی و مذهبی در هند معطوف به حضور حزب دست راستی و بهاراتیا جاناتا در راس قدرت و رویکرد احیاگرانه تزاری ولادیمیر پوتین همه و همه در کنار گذار تدریجی از اتحادیه‌ها، نهادها، همگرایی اقلیمی و بین‌المللی علائم یک نوع واگرایی ویرانگر در سطح جهان است که با بر هم خوردن تدریجی نظم بین‌المللی در آینده باید شاهد فصول دردناکی از این واگرایی باشیم. برگردان این وضعیت تضعیف میراث بشریت در دنیای پسامدرن و عصر جهانی شدن برای زیست مسالمت آمیز در یک دهکده کوچک جهانی است.